معنی تزریق و آمپول زدن

حل جدول

تزریق و آمپول زدن

انژکسیون


آمپول زدن

تزریق


تزریق

آمپول زدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

تزریق

آمپول زدن، زرق، آمپول‌زنی، تنقیه


آمپول

سوزن

لغت نامه دهخدا

تزریق

تزریق. [ت َ] (مص) درچکانیدن. داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا در داخل رگ بوسیله ٔ سوزن مخصوص آمپول زدن. (فرهنگ فارسی معین).

تزریق. [ت َ] (مص) ریا و نفاق و دروغ و کسی را به ریا ونفاق و دروغ نسبت کردن. (غیاث اللغات) (آنندراج).

ترکی به فارسی

آمپول

چراغ برق 2- آمپول

فرهنگ فارسی هوشیار

تزریق

داخل کردن داروی مایع در زیر پوست بدن یا داخل رگ بوسیله سوزن مخصوص، آمپول زدن


آمپول

فرانسوی آوند (اسم) شیشه کوچک سربسته محتوی داروی تزریقی یا خوراکی.

فرهنگ عمید

تزریق

داخل کردن داروی محلول در زیر پوست بدن یا درون رگ به‌وسیلۀ سوزن توخالی، آمپول زدن،


آمپول

شیشۀ کوچک مخصوص برای نگه‌داری داروی تزریقی،
داروی نگه‌داری‌شده در چنین شیشه‌ای،
سرنگ،

فارسی به ایتالیایی

آمپول

iniezione

فرهنگ معین

آمپول

[فر.] (اِ.) شیشه کوچکی محتوی داروی تزریقی یا خوراکی.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

آمپول

آوندک

معادل ابجد

تزریق و آمپول زدن

863

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری